الا ای شهرخوب خرم آباد چرارفتی چنین ازخاطر ویاد
مدیرانت مگرهمت ندارند که دستی برسرورویت بیارند
چنان رفتی تودرخواب دل انگیز که کرمانشاه گرفت سبقت زتبریز
دراین سه دهه چند جاکرده تغییر شقایق وکیو میدان شمشیر
شقایق بعدعمری پرثمرشد نهایت صاحب یک زیرگذرشد
خداراشکرترافیکش روان است اماصدحیف که زیباییش نهان است
شنیدستم که بعدازریاضت کشی شده شهر صاحب یک باغ وحشی
چنانکه کاتب این نامه بنوشت خر لنگ بالگد شیر ژیان کشت
کلنگ طرحها برسرزمینت خراشی بود به روی نازنینت
بسی گم شدویا شد نیمه کاره چه گویم مشکلاتت بی شماره
دراین بیست ،سی سال گذشته کدامین کوی تو آباد گشته؟!!!
زملت خانه آوا کی شنیدیم ؟!!! فقط خط ونشان برهم کشیدیم!!!
وکلا عزمشان برعزل ونصب است به زعم بنده این یک نوع کسب است
چراباید زبان در کام گیرند ؟!!! به مجلس اینچنین آرام گیرند؟!!!
کسی خواهیم که او مرد خدا بو ابوذروار بیان او رسا بو
بیایید فارغ از هرقید نشینیم همین خاکی تر از خاک را گزینیم
فزصتها مانند ابربهاری میگذرند
رها